داستان: “گریمیش” مایکل وینکلر – WSJ

یکی از دوستی های بزرگ نویسنده و ورزشکار در سال های اخیر بین روزنامه نگار و رمان نویس پیت دکستر و بوکسور سنگین وزن راندال «تکس» کاب بوده است. کاب ممکن است بیشتر به خاطر مبارزه ناهماهنگش در سال 1982 با لری هولمز شناخته شود، زمانی که او 15 راند کوبیدن را تحمل کرد – شلاقی به حدی وحشیانه که هوارد کازل را وادار کرد تا از تفسیر بوکس کناره گیری کند – قبل از اینکه قهرمان را در آغوش بگیرد و به شوخی بگوید: “هی عزیزم، که سرگرم کننده بود. بیایید دوباره این کار را انجام دهیم – در یک باجه تلفن. دکستر خودش یک اسکراپر بود – پیوند آنها زمانی بسته شد که کاب جانش را در یک نزاع وحشتناک باروم نجات داد – و همچنین چیزی شبیه به یک علاقه‌مند به درد. شخصیت‌های رمان‌های درخشان و بی‌رحمانه‌اش به دنبال رنج و رنج هستند، همان‌گونه که فیلسوفان در جستجوی معنا هستند. یکی فکر می‌کند: «ممکن است، برای دیدن هر چیزی باید صدمه ببینی.»

مایکل وینکلر، نویسنده استرالیایی، در رمان پر سر و صدا خود “گریمیش” با یک بوکسوری با روحیه سرسخت مشابه رابطه خویشاوندی برقرار می کند، اگرچه آقای وینکلر ارتباط خود را به شیوه ای معمول تر رمان نویسان برقرار کرده است: دقیقاً در تخیل خود. کتاب او از زندگی شگفت‌انگیز و وحشتناک جو گریم (1939-1881) سرچشمه می‌گیرد که در ایتالیا به دنیا آمد، بوکس را در فیلادلفیا شروع کرد و از توانایی‌اش در جذب ضربات غیرانسانی در رینگ بدون ناک اوت شدن، حرفه‌ای ساخت. این “هنرمند درد”، همانطور که آقای وینکلر او را می نامد، بیشتر یک نمایش فرعی بود تا یک مبارز، نمادی وحشتناک و گوش گل کلم از شیفتگی جمعی ما به تنبیه و بردباری.